جدول جو
جدول جو

معنی عشرت زای - جستجوی لغت در جدول جو

عشرت زای(کُ نَنْ دَ / دِ)
عشرت زاینده. زاینده و ایجادکننده عشرت و طرب و کامرانی:
حامله ست اقبال مادرزاد او
قابله ش ناهید عشرت زای باد.
خاقانی.
و رجوع به عشرت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا)
عشرت فزای. عشرت فزاینده:
همیشه تا صفت بزم و رزم باشد خوش
بگوش مردم عشرت فزای و جنگ آغال.
سوزنی.
اگرچه با شما عشرت فزایم
نمی سازد درین آب و هوایم.
نظامی.
و رجوع به عشرت شود
لغت نامه دهخدا
(عِ رَ سَ)
عشرت سرا. عشرتخانه. عشرتگاه. محل عشرت و کامرانی:
بس شخص بینوا که ورا از علوّ قدر
عشرت سرای جنت اعلی مکان شود.
سعدی.
و رجوع به عشرت شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
عشرت سازنده. سازندۀ عشرت و کامرانی:
لعبتان آمدند عشرت ساز
آسمان بازگشت لعبت ساز.
نظامی.
چنان کن کز تو دلخوش بازگردم
به دیدار تو عشرت ساز گردم.
نظامی.
و رجوع به عشرت شود
لغت نامه دهخدا